زندگی عشق است
آموختهام ؛ که وابسته نباید شد .... نه به هیچ کسی و نه به هیچ رابطه ای ! و این نشدنی ترین اصلی بود که آموختم ... !!
آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟
اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است. دستشو گرفتم و گفتم: باید راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه طوری باید بهش بگم، انگار دهنم باز نمی شد. هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود، باهاش صحبت می کردم. موضوع اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور که بود موضوع رو پیش کشیدم، از من پرسید چرا؟! اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالی که از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: تو مرد نیستی.
اگر دروغ رنگ داشت اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت اگر به راستی خواستن توانستن بود . . . . . اگر گناه وزن داشت اگر غرور نبود اگر دیوار نبود نزدیک تر بودیم اگر خواب حقیقت داشت اگر همه ثروت داشتند اگر همه ثروت داشتند ترس نبود، زیبایی نبود و خوبی هم شاید اگر عشق نبود اگر عشق نبود
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد
چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی بگی : گل من باغچه نو مبارک |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesآذر 1391آبان 1391 مهر 1391 AuthorsفاطمهLinks
♥♥♥♥♥♥عاشقانه های من♥♥♥♥♥
LinkDump
حمل و ترخیص خرده بار از چین
کاربران آنلاین:
بازدیدها :
<-PollItems->
Alternative content |